غم تنهایی

غم تنهایی

Ghame-tanhayi
غم تنهایی

غم تنهایی

Ghame-tanhayi

بررسی تنهایی در شعر صوفیانۀ فارسی

بررسی تنهایی در شعر صوفیانۀ فارسی

نگارندگان در این گفتار به بررسی تنهایی در شعر صوفیانۀ فارسی می پردازند و در پایان نتیجه می گیرند که مفهوم «تنهایی» در شعر شاعران صوفیانه سرای کلاسیک مفهومی برگرفته از عرفان و تصوّف ایرانی ـ اسلامی رایج در آن روزگار و به معنی عام خلوت و عزلت است


مشخصات فایل
تعداد صفحات41
حجم0 کیلوبایت
فرمت فایل اصلیdoc
دسته بندیزبان و ادبیات

توضیحات کامل

دانلود مقاله کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی

بررسی تنهایی در شعر صوفیانه فارسی

 
چکیده
«تنهایی» یکی از مسایلی است که آدمی همیشه با آن مواجه بوده است و در حوزه¬های مختلفی چون عشق ،عرفان و تصوّف ،روانشناسی ،فلسفه و... معنی و مفهومی خاص دربرداشته است. ادبیّات به عنوان تجلّی‌گاه اندیشه و عواطف انسانی به طرق مختلف به انعکاس این معانی و مفهوم ها پرداخته است. در شعر صوفیانۀ فارسی که یکی از پربارترین شاخه¬های ادبیّات فارسی بوده است ،در دو دورۀ کلاسیک و معاصر ،توجه ویژه‌ای به این مسأله شده و «تنهایی» در آن به عنوان یکی از درونمایه های اصلی مطرح شده است.
 
نگارندگان در این گفتار به بررسی تنهایی در شعر صوفیانۀ فارسی می پردازند و در پایان نتیجه می¬گیرند که مفهوم «تنهایی» در شعر شاعران صوفیانه سرای کلاسیک مفهومی برگرفته از عرفان و تصوّف ایرانی ـ اسلامی رایج در آن روزگار و به معنی عام خلوت و عزلت است، اما تفاوت‌هایی نیز بین برداشت‌های آنان از تنهایی وجود دارد. برخی چون سنایی بیشتر بر جنبۀ ظاهری خلوت و عزلت تأکید دارند و بعضی چون مولوی هم بر جنبۀ ظاهری و هم باطنی آن و عدّه‌ای چون حافظ بیشتر بر جنبۀ باطنی آن.
 
کسانی چون سعدی نیز بیشتر به خاطر رواج این مضمون در آن دوره بدان پرداخته‌اند و حتی گاهی نیز با نیش و کنایه از آن سخن گفته‌اند. «تنهایی» در شاخة سنتی شعر صوفیانۀ معاصر نیز که نمایندة بارز آن شهریار است، ادامۀ همان تنهایی موجود در شعر صوفیانۀ کلاسیک، به ویژه تنهایی مطرح در شعر حافظ است، اما این مضمون در شاخۀ نوگرا و نیمایی شعر صوفیانۀ معاصر یعنی در شعر سهراب بیشتر تحت تأثیر زندگی و آموزه‌های بودا و به معنی سکوت و خلوتی پاک و معنوی برای فکر و اشراق است.
 
 
کلید واژه:

تنهایی

شعر فارسی

عرفان بودایی

تصوّف ایرانی ـ اسلامی

 
 
 
مقدمه
«تنهایی» یکی از مسایلی است که آدمی همیشه با آن مواجه بوده است. انسان هنگامی که متولّد می‌شود، تنها گام به عرصه هستی می‌نهد و هنگامی که می‌میرد و هستی را وداع می‌گوید، تنها در گور مسکن می‌گزیند. در فاصلۀ تولّد تا مرگ نیز تنهایی به عناوین مختلف به انسان روی می‌آورد. همین امر سبب شده است که برخی تنهایی را «عمیق‌ترین واقعیت در وضع بشری»  بدانند(پاز،7:1381). 
 
«تنهایی» به عنوان یک مسألۀ همیشه مطرح در زندگی انسان، توجه افراد و گروه‌های متعددی را به خود جلب کرده است و همین امر سبب شده است که از زوایای مختلفی به این مسأله نگریسته شود و تعاریف متعددی از آن ارائه گردد. عشّاق، عرفا، متصوّفه، فلاسفه، روانشناسان، جامعه‌شناسان و ... هر کدام از منظری به این مسأله نگاه کرده‌اند و هر کدام تعریفی خاص و متناسب با جایگاه خود از آن ارائه داده‌اند. ادبیّات نیز به عنوان تجلّی‌گاه اندیشه و عواطف انسانی به طرق مختلف به انعکاس این تعاریف و دیدگاه‌ها پرداخته است. بنابراین «تنهایی» در دوره‌های مختلف و به علل گوناگون یکی از درونمایه‌های اصلی و ثابت ادبیّات فارسی بوده است. هدف این مقاله بررسی این درونمایه و جریان های آن در حوزۀ شعرصوفیانه ،به ویژه شعر صوفیانۀ معاصر است.
 

توضیحات بیشتر و دانلود



صدور پیش فاکتور، پرداخت آنلاین و دانلود